مرگ یک مقاله نویس

در حال حاضر بیشتر از همیشه من شده فکر کردن در مورد میراث: چگونه ایجاد می شوند و چگونه آنها را برای زنده ماندن.

توسط AKHSHIJNEWS در 9 اردیبهشت 1399

در حال حاضر بیشتر از همیشه من شده فکر کردن در مورد میراث: چگونه ایجاد می شوند و چگونه آنها را برای زنده ماندن. من شده فکر کردن در مورد این بخش از آنجا که ما در حال زندگی در زمان فوق العاده ای دارد و نیاز مبرم به سند آنچه را که ما می توانیم. همچنین من شده است خواندن بیش از حد در مورد وصیتنامه در برخی از کلاس های من. همه این احساس مرتب کردن بر اساس مانند بسته شدن یک فصل در زندگی عادی به جز فصل به پایان می رسد در یک صخره مفت و بقیه به عنوان Natasha Bedingfield می گویند هنوز نانوشته.

من استفاده می شود به فکر می کنم در مورد چه نوع از میراث من پشت سر بگذارید. در حال حاضر من تعجب می کنم که آیا من ترک یکی در همه. مثل بسیاری از شما من هنوز در تلاش برای کشف کردن که چگونه برای حفظ یک رکورد از خودم در یک جهان که در آن من نمی تواند دیده و یا شنیده می شود. به نظر من دو گزینه وجود دارد جلوتر از ما. این اولین بار است که برای انطباق با ما تغییر شیوه زندگی با کمک از فن آوری های جدید و کمی نبوغ انسان است. تقویت حضور خود را آنلاین تمرکز آن انرژی خلاق را به ساخت یک برنامه جدید و یا فیلمبرداری یک عملکرد قطعه و یا شروع که پخت Instagram شما همیشه می خواستم برای شروع است. انتشار خود را بی وقفه بر روی هر پلت فرم شما می توانید. "به اطلاع عموم اطلاع عموم اطلاع عموم!" مانند Cassio ممکن است می گویند. این است که چگونه شما خود را ساخت شهرت, شهرت, شهرت.

من را دریافت نمی اشتباه — من عاشق این رفتن اهل عمل برای پیدا کردن خود را در خروجی است و برای نگه داشتن من را سرگرم با funny videos on Facebook. من فقط مردد برای پیوستن به در در رسانه ها حمله رعد اسا خودم. من هرگز دوست بودن و مرکز توجه در یک اتاق شلوغ, اجازه دهید به تنهایی در مقابل بی نهایت و ناشناس بدن از مردم است. و که من حدس می زنم من با گزینه دوم.

گزینه دوم این است که به زندگی بی سر و صدا ناپدید می شوند و حداقل برای چهار یا پنج ماه است.

و یا پس از آن به نظر می رسید ، می توانید این واقعا پایان ؟ من بیش از این افکار دوباره و دوباره. من محکوم به فراموشی سپرده شود چرا که من دیگر دیده می شود ؟ خارج از دید, خارج از ذهن است ؟ من ممکن است تصویر گچ بری در هر خانواده تلویزیون وجود دارد اما باید بیشتر از فقط انعکاس محو شبح. وجود دارد به چیزی ملموس و کمی اثری از خودم پراکنده در خانه و در حیاط. تنها یک رد پا, شاید برای اثبات وجود من است.

به عنوان من نشسته بود در اطراف خانه من, خانه در افکار شهرت و یاد من تصمیم به رفتن به دنبال این آثار از خودم. در پایان من در بر داشت یک در عجیـب محل: در قفسه کتاب همان گل بنفش یکی من تا به حال از آنجایی که من یک کودک بود, نوشته شده به حاشیه از کتابهای مورد علاقه من. وجود دارد یک پیکان با اشاره به تأکید خط و ناخوانا در کنار آن بودند عبارت "این است که چگونه من را از نوشتن برخی از روز است."

من متوجه شدم که من پرت خودم را در سراسر هر دیوار و هر سقف این خانه و من خندید و در فکر بود که من یک بار ترس از رفتن از دست رفته است. چگونه می توانم فراموش شود جهان وقتی که من اچ به آن سطح است ؟ حضور من است در همه جا. من علامت گذاری تقویم من روز به روز شلوغ; من پر sketchbooks و مجلات و مهم notepads and they don't judge me مهم نیست که چه مدت آن طول می کشد. من بیاورید خطوط شعر در یک نوت بوک — "گوشت را در منو امشب قاتل در آشپزخانه" — و من آنها را ترک وجود دارد برای رسیدن به یک وعده به بازگشت زمانی که من مسن تر است.

و آن را بیش از فقط پرونده نوشته شده است. وقتی که من به تنهایی من را به لیست پخش خود و ارسال آنها را به دوستان و مانند تکه های کوچک از قلب من برای نگه داشتن بر روی. زمانی که من نا امید من, توری تا کفش من و رکورد های جدید در برنامه بهداشت. وقتی که من خسته شدم من رسم در همه جا: چهره ترسیم در پاکت و سست مقاله چرخش در روی میز کار من, گل بالا رفتن پاهای من. شاید که بیش از حد است که یک راه برای به خاطر سپردن.

و پس از آن وجود دارد. انتظار نداشتم به بسته شدن از ستون من در قرنطینه مانند پیتر پل و مریم 500 مایل دورتر از جامعه کمک کرده است که شکل من در چند سال گذشته. انتظار نداشتم به اشتراک گذاری لینک به مقالات من در Facebook به جای یک نشریه چاپ احساس من دستفروشی کالاهای ارزان به طرف جمعیت.

من استفاده می شود به فکر می کنم من ترک این ستون پشت مانند یک میراث چیزی برای دیگران به عقب نگاه کنید و به یاد داشته باشید. در حال حاضر من درک می کنم که مهم نیست که من برای نوشتن نیست واقعا. مردم در خانه خواندن نیست آنهایی که زندگی را به این کلمات; من که همه توسط خودم. همه چیز را لمس می کنم و همه چیز را در من ایجاد یک تاریخچه تعبیه شده در درون آن, حتی اگر آن را توسط دیگران متوجه. استخوان که ما راه رفتن در باقی می ماند در زیر پای ما آیا ما اذعان آنها و یا نه و زندگی می رود و در و در. حافظه می تواند زنده ماندن در همه اشکال و اگر شما از نزدیک گوش شما می شنوید آن را زنگ همه در اطراف شما.

لورن شیهان کلارک می نویسد: دوشنبه, هنر و سرگرمی ستون در رابطه بین هنر و تاریخ است. او تماس بگیرید در [email protected].



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن