علاقه ما به “پایان خوش” منجر به تصمیمات اشتباه می شود آخرین خبرها

[ad_1]

5fba257dbcbfd_2020-11-22_12-16

آزمایش MRI نشان داد که علاقه ما به پایان خوش به بخشی از مغز برمی گردد. این تصمیم که برای ما نتیجه کلی یک پایان خوش برای ما مهم است ، به عوامل مختلفی بستگی دارد.

ویلیام شکسپیر بیش از 400 سال پیش نوشت: “چیزی خوب به پایان رسید.” این کلمات ممکن است امروز درست به نظر برسند ، اما همانطور که مشخص شد ، نباید باشند. ما اخیراً این اعتقاد قدیمی را در آزمایشی که مغز را کشف کردیم رد کردیم.

تجربه ای که خوب به پایان رسیده باشد لزوماً خوب نیست و تجربه ای که نتایج کمتری داشته باشد لزوماً بد نیست. به عنوان مثال ، اگر پنج دور پوکر بازی کنید و در وسط بازی دو بار برنده شوید ، در پایان بازی بیش از یک بار خوشحال خواهید شد. در حقیقت ، یکی از بارزترین مواردی که باعث می شود تصمیم اشتباهی بگیریم ترجیح دادن پایان خوش بدون دلیل است.

پایان خوش یعنی هرچه بهتر برویم ، بهتر خواهیم بود. تمرکز بر یک پایان خوش ، می تواند حواس ما را از آنچه در طول مسیر اتفاق افتاده دور کند. این می تواند یک فینال کوتاه باشد و طی یک دوره طولانی محقق خواهد شد.

اکثر ما نسبت به تصویر از خود آرامش داریم ، اما در عین حال دوست داریم که نتیجه آن خوب باشد. وقتی دامبلدور در پایان فیلم هری پاتر درگذشت ، برخی ممکن است احساس کنند که تمام تجربیات خوب آنها از بین رفته است. اما لذتی که قبلاً دریافت کرده است نباید با پایان ناامیدکننده کاهش یابد. اگر تعطیلات طولانی با آب و هوای عالی داشته باشید و فقط در روز آخر آب و هوای نامناسبی داشته باشید ، احساس می کنید که این تعطیلات از تعطیلات خیلی کوتاه با آب و هوای خوب بدتر نیست.

هوای بد

این نحوه ارتباط برخی از افراد با تجربیات گذشته است. وسواسی که برای بهتر و بهتر شدن همه چیز لازم است ، یک رویای تغییر پول است. این افراد بیش از نتایج بلند مدت بر رشد کوتاه مدت تمرکز دارند. نکته اصلی این است که بین آنچه در طول زمان دوست داریم و آنچه پس از برداشت نهایی پس می خواهیم تفاوت وجود دارد. تمرکز بر یک پایان خوش فقط احساس نهایی ما را لذت بخش می کند و هیچ تأثیری مثبت بر رضایت کلی ندارد.

مغز و اعصاب و پایان خوش

مغز

ما از 27 داوطلب دعوت کردیم تا در آزمایش نرخ مجازی برای بررسی این پدیده شرکت کنند. شرکت کنندگان در حالی که سکه های طلا با اندازه های مختلف را به داخل گلدان ها می انداختند ، روی صفحه های رایانه تماشا می کردند. پایان خوش برای آنها پایان سکه های بزرگ طلای انتهای سکانس بود.

این آزمایش بر روی یک اسکنر MRI انجام شد ، که به ما امکان می دهد فعالیت مغز را هنگامی که شرکت کنندگان یک جفت توالی سکه طلا را بررسی می کنند ، کنترل کنیم. بعد از هر جفت ، آنها تصمیم گرفتند که کدام گلدان را انتخاب کنند.

بازی

در این آزمایش ، کشف شد که انسان ها یک دلیل جالب برای پایان خوش دارند. تجزیه و تحلیل محاسباتی مغز نشان داد که ما ارزش آزمایش را در دو منطقه مختلف مغز به دست می آوریم. مقدار کل در ناحیه ای از مغز به نام آمیگدال کدگذاری می شود. فعال سازی آمیگدالا به عنوان واسطه ای در واکنش های عاطفی پیشنهاد می شود که می تواند منجر به رفتار غیر منطقی شود. همچنین نشان داده شده است که این امر می تواند نتایج استراتژی های پس انداز اقتصادی را به صورت منطقی رمزگذاری کند. اما اگر تجربه قبلی به خوبی خاتمه نیابد ، تأثیر آمیگدالا در روند تصمیم گیری با فعالیت منطقه ای به نام جزیره جلویی تعیین می شود. انسولای قدامی گاهی اوقات با پردازش تجربیات منفی مانند انزجار همراه است.

در یک آزمایش شرط بندی ، افراد خوب تصمیم گرفتند گلدان هایی را انتخاب کنند که پول بیشتری داشته باشند ، صرف نظر از اینکه در پایان سکه های طلای بیشتری داشته باشند. آنها ارزش کلی لوزه ها را نشان دادند و کسانی که تصمیم درستی نگرفتند در جزایر جلو فعالیت بیشتری داشتند. به عبارت دیگر ، مدیرانی که تصمیمات خوبی می گیرند باید بتوانند برداشت های ناخوشایند از تجربه خود را کنار بگذارند (به عنوان مثال ، یک پایان بد).

به عنوان مثال ، شما برای شام بیرون می روید و بین رستوران های یونانی و ایتالیایی که قبلاً در هر دو مکان خورده اید ، یکی را انتخاب می کنید. اصولاً شما از مغز می خواهید که حساب کند کدام یک از وعده های غذایی آخر در این دو رستوران خوب بوده است. اگر تمام غذاهای رستوران یونانی “کاملاً خوب” باشد ، قطعاً کل شام را “کاملاً خوب” می دانید. اما اگر میان وعده ایتالیایی “خوب” باشد ، غذای اصلی “خوب” و تیرامیسو “شگفت انگیز” است ، بنابراین ممکن است برداشت بسیار مثبتی از رستوران ایتالیایی داشته باشید. زیرا غذای شما پایان خوشی دارد.

تیرامیسو

از آنجا که این مکانیسم های مغزی خود به خود کار می کنند ، می توانند در فرهنگ های مختلف متفاوت باشند ، مانند تقویت یک فرهنگ و دستکاری منافع ما از طریق اخبار جعلی و تبلیغات. هیچ کس در برابر تبلیغات بیمه نیست. هرچه موسسات بیشتر تفکر ما را دستکاری کنند ، توانایی تصمیم گیری ما را بیشتر تهدید می کند.

نه تنها شکسپیر اشتباه کرد. اگر رفتارهای روزمره ما بیش از حد معطوف به گذشته باشد ، اشتباه خواهیم کرد. ما باید مراقبه کنیم و در مورد آنچه با مغز خود انجام می دهیم فکر کنیم و بر مهمترین جنبه های تصمیم گیری تمرکز کنیم.

آزمایش MRI نشان داد که علاقه ما به پایان خوش به بخشی از مغز برمی گردد. این تصمیم که برای ما نتیجه کلی یک پایان خوش برای ما مهم است ، به عوامل مختلفی بستگی دارد.

آخرین اخبار (khabarfoori.com)

5fba257dbcbfd_2020-11-22_12-16

ویلیام شکسپیر بیش از 400 سال پیش نوشت: “چیزی خوب به پایان رسید.” این کلمات ممکن است امروز درست به نظر برسند ، اما همانطور که مشخص شد ، نباید باشند. ما اخیراً این اعتقاد قدیمی را در آزمایشی که مغز را کشف کردیم رد کردیم.

تجربه ای که خوب به پایان رسیده باشد لزوماً خوب نیست و تجربه ای که نتایج کمتری داشته باشد لزوماً بد نیست. به عنوان مثال ، اگر پنج دور پوکر بازی کنید و در وسط بازی دو بار برنده شوید ، در پایان بازی بیش از یک بار خوشحال خواهید شد. در حقیقت ، یکی از بارزترین مواردی که باعث می شود تصمیم اشتباهی بگیریم ترجیح دادن پایان خوش بدون دلیل است.

پایان خوش یعنی هرچه بهتر برویم ، بهتر خواهیم بود. تمرکز بر یک پایان خوش ، می تواند حواس ما را از آنچه در طول مسیر اتفاق افتاده دور کند. این می تواند یک فینال کوتاه باشد و طی یک دوره طولانی محقق خواهد شد.

اکثر ما نسبت به تصویر از خود آرامش داریم ، اما در عین حال دوست داریم که نتیجه آن خوب باشد. وقتی دامبلدور در پایان فیلم هری پاتر درگذشت ، برخی ممکن است احساس کنند که تمام تجربیات خوب آنها از بین رفته است. اما لذتی که قبلاً دریافت کرده است نباید با پایان ناامیدکننده کاهش یابد. اگر تعطیلات طولانی با آب و هوای عالی داشته باشید و فقط در روز آخر آب و هوای نامناسبی داشته باشید ، احساس می کنید که این تعطیلات از تعطیلات خیلی کوتاه با آب و هوای خوب بدتر نیست.

هوای بد

این نحوه ارتباط برخی از افراد با تجربیات گذشته است. وسواسی که برای بهتر و بهتر شدن همه چیز لازم است ، یک رویای تغییر پول است. این افراد بیش از نتایج بلند مدت بر رشد کوتاه مدت تمرکز دارند. نکته اصلی این است که بین آنچه در طول زمان دوست داریم و آنچه پس از برداشت نهایی پس می خواهیم تفاوت وجود دارد. تمرکز بر یک پایان خوش فقط احساس نهایی ما را لذت بخش می کند و هیچ تأثیری مثبت بر رضایت کلی ندارد.

مغز و اعصاب و پایان خوش

مغز

ما از 27 داوطلب دعوت کردیم تا در آزمایش نرخ مجازی برای بررسی این پدیده شرکت کنند. شرکت کنندگان در حالی که سکه های طلا را با اندازه های مختلف به داخل گلدان ها می انداختند ، روی صفحه های رایانه تماشا می کردند. پایان خوش برای آنها پایان سکه های بزرگ طلای انتهای سکانس بود.

این آزمایش بر روی یک اسکنر MRI انجام شد ، که به ما امکان می دهد فعالیت مغز را هنگامی که شرکت کنندگان یک جفت توالی سکه طلا را بررسی می کنند ، کنترل کنیم. بعد از هر جفت ، آنها تصمیم گرفتند که کدام گلدان را انتخاب کنند.

بازی

در این آزمایش ، کشف شد که انسان ها یک دلیل جالب برای پایان خوش دارند. تجزیه و تحلیل محاسباتی مغز نشان داد که ما ارزش آزمایش را در دو منطقه مختلف مغز به دست می آوریم. مقدار کل در ناحیه ای از مغز به نام آمیگدال کدگذاری می شود. فعال سازی آمیگدالا به عنوان واسطه ای در واکنش های عاطفی پیشنهاد می شود که می تواند منجر به رفتار غیر منطقی شود. همچنین نشان داده شده است که این امر می تواند نتایج استراتژی های پس انداز اقتصادی را به صورت منطقی رمزگذاری کند. اما اگر تجربه قبلی به خوبی خاتمه نیابد ، تأثیر آمیگدالا در روند تصمیم گیری با فعالیت منطقه ای به نام جزیره جلویی تعیین می شود. انسولای قدامی گاهی اوقات با پردازش تجربیات منفی مانند انزجار همراه است.

در یک آزمایش شرط بندی ، افراد خوب تصمیم گرفتند گلدان هایی را انتخاب کنند که پول بیشتری داشته باشند ، صرف نظر از اینکه در پایان سکه های طلای بیشتری داشته باشند. آنها ارزش کلی لوزه ها را نشان دادند و کسانی که تصمیم درستی نگرفتند در جزایر جلو فعالیت بیشتری داشتند. به عبارت دیگر ، مدیرانی که تصمیمات خوبی می گیرند باید بتوانند برداشت های ناخوشایند از تجربه خود را کنار بگذارند (به عنوان مثال ، یک پایان بد).

به عنوان مثال ، شما برای شام بیرون می روید و بین رستوران های یونانی و ایتالیایی که قبلاً در هر دو مکان خورده اید ، یکی را انتخاب می کنید. اصولاً شما از مغز می خواهید که حساب کند کدام یک از وعده های غذایی آخر در این دو رستوران خوب بوده است. اگر تمام غذاهای رستوران یونانی “کاملاً خوب” باشد ، قطعاً کل شام را “کاملاً خوب” می دانید. اما اگر پیش غذای ایتالیایی “خوب” باشد ، غذای اصلی “خوب” و تیرامیسو “شگفت انگیز” باشد ، در نتیجه ممکن است برداشت بیش از حد مثبتی از این رستوران ایتالیایی داشته باشید. زیرا غذای شما پایان خوشی دارد.

تیرامیسو

از آنجا که این مکانیسم های مغزی خود به خود کار می کنند ، می توانند در فرهنگ های مختلف متفاوت باشند ، مانند تقویت یک فرهنگ و دستکاری منافع ما از طریق اخبار جعلی و تبلیغات. هیچ کس در برابر تبلیغات بیمه نیست. هرچه موسسات بیشتر تفکر ما را دستکاری کنند ، توانایی تصمیم گیری ما را بیشتر تهدید می کند.

نه تنها شکسپیر اشتباه کرد. اگر رفتارهای روزمره ما بیش از حد معطوف به گذشته باشد ، اشتباه خواهیم کرد. ما باید مراقبه کنیم و در مورد آنچه با مغز خود انجام می دهیم فکر کنیم و بر مهمترین جنبه های تصمیم گیری تمرکز کنیم.

[ad_2]