ستاره سریال “چیکی” Varvara Shmykova با کیریل سربرننیکوف

بازی کرد

– شما از مدرسه تئاتر هنر مسکو فارغ التحصیل شدید ، اما پیش از این اتفاقات دراماتیک پیش از این بود؟

– اگر سالی که من از کلاس 10 فارغ التحصیل شدم را در نظر نگیرید و در واقع پذیرفته نشوید ، چهار سال وارد انستیتوی تئاتر شدم. چهار سال سرگردانی من را به مدرسه تئاتر هنری مسکو در دوره ویکتور آناتولیویچ ریژاکوف رساند. من مطمئن هستم که فقط این نیست. ظاهراً ، تمام این مدت من آماده می شدم تا از او بیاموزم. خوشبختی وقتی استاد شما یک کارگردان بازیگری نیز باشد ، چهره قابل توجهی در دنیای تئاتر. قبل از ورود به دوره او ، یک سال در GITIS در دانشکده واریته نزد والری گارکالین و میخائیل بوریسف تحصیل کردم ، اما معلوم نبود که آن چیزی که آرزو داشتم باشد.

– آیا به دلیل اینکه موفق به ورود به بخش بازیگری نشده اید ، به بخش واریته رفته اید؟

– بله ، اما من آواز هم می خوانم. اکنون من در تئاتر جولیسنبل بازی می کنم ، جایی که نمایش “کنسرت معاصر” در حال اجرا است – یک ساعت و نیم گذشته نگرانه ترانه ها از دهه 1930 تا کنون. ما آنها را انجام می دهیم من از کودکی آواز می خوانم. او هنگامی که به مدرسه یکشنبه رفت ، در گروه کر شروع به کار کرد ، سپس در تئاتر موزیکال کودکان بازیگر جوان در موسیقی بازی کرد ، در گروه کر کلیسا آواز خواند. من آن را بسیار دوست دارم ، اما این کار را غیرحرفه ای انجام می دهم ، زیرا هیچ تحصیلات موسیقی ندارم. من واقعاً آن را دوست دارم و نه به این دلیل که همه چیز درست شده است. بسیاری از بچه های تئاتر من خیلی بهتر آواز می خوانند ، اما من دلسرد نیستم ، من با بازیگری آنچه را که می توانم انجام می دهم.

– در دوران دانشجویی ، آیا تقریباً همان نقش های فعلی را داشتید؟

– در مituteسسه تئاتر ، سعی کردم علیه نقش بازی کنم. من به عنوان یک بازیگر شخصیت ، یک دختر کاریزماتیک یا مادربزرگ دیده می شدم. بله ، من پیرزن ها را بازی کردم ، اما خودم طرح هایی را تهیه کردم ، سعی کردم آنچه را دوست دارم انجام دهم. در یک بخش ، من یک قهرمان بودم ، در داستان به همین نام توسط آندری پلاتونف بازی کردم و دیوانه وار خوشحال شدم. در نتیجه این نمایش برای بازیگر دیگری به صحنه رفت. این فوق العاده بود ، یکی از بهترین کارهای دانشجویی ما شد. در حالی که سعی می کردم قهرمان شوم ، نقش های پیر آمریکایی آفریقایی تبار ، برخی دختران فریاد دهنده را به من دادند.

– فیلم شناسی شما علی رغم جوانی ، محکم است. در دوران دانشجویی ، ابتدا به سینما آمدید؟

– موافقم ، فیلمبرداری بد نیست. من خوش شانس هستم که به آندریف رفتم. من در “فرانسوی” ساخته آندری اسمیرنوف و “دوست نداشتن” ساخته آندری زویاگینتسف بازی کردم. “تقسیم” نیکلای دوستال وجود داشت. خنده دار است که مادر دوست خوبم دنی استکلوف ، آگریپینا استکلوا ، در برخی از مواقع به همراه همسرش ولادیمیر بولشوف به عنوان یک گروه پشتیبانی از من در آمدند. در حالی که چهار سال سعی کردم وارد گروه بازیگری شوم ، آنها مرا آماده کردند ، گوش دادند. آگریپینا گفت که یکی از کارهای اولیه او با نیکولای دوستال بود. و قسمت دوم من در Split نیز اولین بازی من است. من دوست داشتم که ما در این اتفاق همزمان شدیم. اگرچه آگریپینا نقشی داشت ، اما لحظه ای روی صفحه مثل من نبود. اما من نقش را بر اساس اندازه نمی گیرم. حتی قبل از دانشجویی هم نوعی تیراندازی داشتم. با کاتیا اسپیتز در “کبوتر” بازی کردیم. به یاد می آورم که چگونه همه این اتفاقات در خاکریز کوتلنیچسکاایا در ورودی آسمان خراش رخ داد. کاتیا قبلاً یک بازیگر زن برجسته بود و من هیچ کس ، هیچ تحصیلاتی ، فقط یک دختر با بافت نبودم. احساسات خود را به یاد آوردم: گریماژن ها ، کارگران سیگار کشیدن و من در این دنیا قدم می گذارم. من عاشق حرفه ام هستم.

– ظاهری مجلل دارید ، می تواند متنوع باشد.

– موافقم شما می توانید هر چیزی را مجسمه سازی کنید. واروارا شمیکووا در کینوتاور در سوچی.

– اما شما باید چیزی را به کسی ثابت کنید ، ناموفق به ممیزی بروید؟

– من از سال 2006 به ممیزی ها می روم و فقط در سال 2020 همه سریال “چیکی” را دیدند و متوجه من شدند. اما من واقعاً در این مورد تأمل نمی کنم. البته من به عنوان بازیگر می خواهم حرفه ام را دنبال کنم و فرقی نمی کند نقش اصلی باشد یا نقش مکمل. من از کسانی که ممیزی را انجام می دهند ، نظراتی را در آدرس آنها شنیدم: “شما خیلی درخشان هستید ، بنابراین نمی توانیم شما را برای نقش دوست دختر شخصیت اصلی بگیریم” ، “برای شخصیت اصلی کاملاً از نظر ظاهری قابل درک نیستید. چه کسی شما را با خود همراه خواهد کرد؟ ” من مطمئن هستم که من در صنعت فیلم راه خودم را دارم. من طاقچه خودم را اشغال می کنم ، و کاملاً مناسب من است. من آماده توسعه در آن هستم. من می توانم متفاوت باشم خیلی به کارگردان ، گریم ، لباس ، روحیه بستگی دارد. در پایان ، همه چیز مناسب من است. از افکار منفی – چرا آنها او را گرفتند ، و نه من – من آزاد هستم. ما اولین ثبت نام رایاژاکوف هستیم و دوره ما تبدیل به تئاتر یولانسمبل شده است ، جایی که من در آن کار می کنم. من فوق العاده خوشحالم که در صنعت فیلم سازی من را یک هنرمند تئاتر می دانند. این برای من بسیار مهم است ، مانند یک علامت تأیید آبی در اینستاگرام.

– آیا زمان زیادی را در تئاتر می گذرانید؟

– اکنون کمتر است ، زیرا ما چندین اجرا را به پایان می رسانیم. و به طور کلی ، پس از همه گیری ، برنامه ها و زندگی ما تغییر کرده است. ما فقط در ماه اکتبر می توانیم در تئاتر Praktika که در آن ساکن هستیم بازی کنیم. و فردا برای بازی “سه خواهر” در مرکز به مسکو پرواز می کنم. میرهولد.

– شگفت آور است که Chiki چنین موفقیتی کسب کرده است. “توچکا” یوری موروز با همین موضوع وجود داشت ، اما چندان قابل توجه نبود. و سپس چنین انفجاری رخ داد. شاید قرنطینه در آن سهیم باشد؟

– از جمله او. کارگردان ما ادوارد هوانسیان گفت که این فیلم قرار بود تابستان امسال اکران شود. اما هیچ کس نمایش های تلویزیونی را در تابستان تماشا نمی کند و از این نظر ، این زمان خطرناکی است. و سپس قرنطینه آغاز شد و همه وقت آزاد داشتند. مردم می توانند یک قسمت یک ساعته را تماشا کنند. من معتقدم که موفقیت “چیکا” کمک بزرگی به گروه بازیگران است. برای بیشتر مخاطبان ، ایرا نوسووا ، خودم ، تا حدی آلنا میخائیلوا ، بچه های دیگر ما غریبه هستند. ما ستاره نیستیم ، روز به روز تکرار نمی شویم ، بیننده آشنا نیست ، بنابراین سریع ما را می پذیرد و شروع به اعتماد به شخصیت های ما می کند. او از زندگی شخصی ما چیزی نمی داند. او نمی داند ما چه کسانی هستیم ، چه کاری قبلاً انجام می دادیم. مخاطبان معتقدند که چهار دختر ساده در مقابل او قرار دارند. پیام هایی از آنها دریافت کردیم که نشان می داد برخی تصور می کردند ایرا نوسووا دختری از پروخلادنی است. این جالبترین تعارفی است که می توانید دریافت کنید.

– علاقه شما به بازی در فیلم های کوتاه چیست؟

– این حرفه من است. اگر کارگردان داستانی را برای من ارسال کند که من آن را دوست دارم ، موافقم. خدا را شکر فرصتی برای شرکت در کاری خلاقانه و غیر تجاری وجود دارد. دیدگاه من به این معطوف است. من رابطه سختی با پول دارم. من نمی دانم چگونه از پس آنها برآیم. در داخل یک نگرش وجود دارد: جایی که حقوق زیادی دارد و شرایط خوبی وجود دارد ، دیگر نیازی به رفتن به آنجا نیست. و جایی که بچه ها روزها نمی خوابند ، آنها به صورت رایگان کار می کنند ، همه چیز واقعی است. احتمالاً اوضاع چندان طبقه بندی نشده است اما دوست دارم به نوعی تعادل برسم. باید درآمد کسب کنید. نمی توانید آنها را در تئاتر بدست آورید و به نظر من شوهرم از فیلمبرداری تبلیغات و کلیپ خسته شده است. او همچنین نیاز به خلاقیت دارد.

– آیا همسر شما اوگنی کوزلوف آرزو دارد که در یک فیلم کامل کار کند؟

– Zhenya اولین دوربین تمام قد دارد. او فیلم Side Effect را کارگردانی کرد. اولین بار در پاییز برگزار می شود. برای الکسی کازاکوف ، این اولین کارگردانی است ، زیرا او یک فیلمنامه نویس است. واروارا شمیکووا با همسرش یوگنی کوزلوف.

– اولین نمایش بعدی شما کی است؟ شما در فیلم “پتروف ها در آنفلوآنزا” کریل سربرننیکوف بازی کردید؟

– احتمالاً اولین نمایش در سال 2021 برگزار می شود. آیا کتاب الکسی سالنیکوف را خوانده اید؟ بازگشت به کاراکتر اصلی وجود دارد. او دوران کودکی خود را به یاد می آورد ، چگونگی والدینش او را برای درخت کریسمس جمع کردند. من در دوران کودکی مادر پتروف را بازی می کنم. نمی توانم بگویم که این یک شخصیت اصلی است ، اما هنوز هم مادر شخصیت اصلی مهم است.

– شخصی پیش نویس فیلم را به اینترنت فاش کرد.

– من هنوز نمی دانم چه اتفاقی افتاده است. خدا را شکر ، این روحیه کارگردان ما Kirill Semenovich را خراب نکرد.

– آیا وقتی کیریل در حصر خانگی بود کار را شروع کردید؟

– هنگامی که وی در حبس خانگی بود ، برای من پیشنهادی برای بازیگری ارسال شد و به من هشدار داده شد: “ما نمی دانیم همه چیز چگونه رقم خواهد خورد ، شاید کریل سمنوویچ از راه دور کارگردانی کند.” سپس به تمرین “کنفرانس ایران” در تئاتر ملل رسیدم. من معمولاً خجالت می کشم که از برخی چهره های بزرگ موجود در تلفن خود عکاسی کنم ، اما پس از آن شروع به فیلمبرداری سخنرانی ویکتور ریژاکوف کردم که وی گفت کیریل سربرننیکوف آزاد شد. و کل عملکرد تحت این برداشت بود. شگفت آور است که متن ایوان ویرپایف با دقت و سانسور در کل این داستان قرار گرفت. وقتی به اولین نمایش رسیدم – و می خواستم همه ساخته ها را ببینم – من کریل سربرننیکوف را در سالن دیدم. این باعث شد که اجرا حتی برای من قدرتمندتر باشد. وقتی با کریل سمنویچ ملاقات کردیم ، من شروع به هق هق گریه کردم. در تمام مدت زمان محاکمه پرونده هفتم استودیو ، من بسیار نگران بودم. سربرننیکوف به من گفت: «گریه نکن! به زودی برای من فیلمبرداری خواهید کرد. ” او رفت و من پنج دقیقه همچنان روی نیمکت نشستم و گریه کردم.

– آیا آسیب پذیر هستید ، آیا به راحتی آزرده می شوید؟

– اوه نه! قابل توجه هستم ، اما نوعی دیوار دارم که در زمان مناسب محافظت می کند.

– آیا با اتمام دوره دیدگاه دیگری داشتید؟ آیا شما به تئاترهای بزرگ دعوت شده اید؟

– این واقعیت که دوره ما به یک تئاتر تبدیل شده است برای من بهترین اتفاقی است که می توانسته افتاده باشد. ما احتمالاً در شرایط گلخانه ای وجود داریم. ما چهار سال با هم درس خواندیم ، اکنون کار می کنیم. ما هشت سال با هم هستیم. این یک آزمایشگاه دائمی است ، به عنوان مثال ، من با اصرار سعی می کنم از خودم بگذرم ، زیرا همکلاسی های من در نزدیکی هستند و بلافاصله تشخیص می دهند که هیچ چیز جدیدی در تجلی من وجود ندارد ، همه چیز قبلا اتفاق افتاده است. و شما فکر می کنید که کار دیگری باید انجام شود. این یک شبیه ساز عالی ، زمینه آزمایش و خطا است. تمام مدت جمله کریل سربرننیکوف را به یاد می آورم: “در تئاتر ، هنرمند درآمد کسب می کند و در سینمایی که می دهد”. و وجود دارد. در تئاتر ، زمان بسیار بیشتری به تمرینات ، کشف خود اختصاص می یابد ، اما در صحنه فیلمبرداری زمان دیگری وجود ندارد ، شما باید همه کارها را به وضوح و سریع انجام دهید.

– بازیگران نسل شما سعی می کنند به تئاتر گره نخورند. نکته اصلی پروژه های جالب و کارگردانان است و همه اینها باید به خوبی پرداخت شود.

– در مورد من ، یکی با دیگری تداخل نمی کند. من می خواهم پول در بیاورم تا بتوانم برای وام مسکن یک آپارتمان ، یک مهد کودک خوب و یک مدرسه برای پسرم هزینه کنم ، اما س questionsالات برای دنیا و خودم هرگز به پایان نمی رسند. و اگر پایان یابد ، هنرمند Shmykova به سادگی می میرد. تعدادی واریا وجود دارد كه آتش را خاموش می كند.